عکس ها زیباترند.

موهایش سرمه ای،قرمز و گاهی هم بنفش است.

نگاهش به چپ بالا راست و گاهی پایین
خب چه بهتر،در این عکس چشمهایش معلوم نیست و در آن یکی فقط یک چهارم بالایی صورتش را گرفته اند

چه جالب،فرِ موهایش اینجا کاملاً مشخص است.آن خالِ کنار گردنش،این شیار کنار لب هایش وقتی می خندد هم افتاده..

"سرت را کمی بچرخان..نه من را نگاه نکن..گوشواره ات را درست کن،دستت را کمی بالاتر بیاور،خب خوب است..نه صبر کن...تکان نخور!سه-دو-یک"

عکسی با کنتراست درست،طوری که جوش هایش معلوم نباشند،با فیلتری که دما را تنظیم می کند،نه گرم،نه سرد،دمایی که برای آن لحظه مناسب بوده است
گاهی خیره در دوربین و گاهی با نگاهی به دور دست ها

در یکی طوری که شبیه آدم های مصمم بشود،در عکس دیگر مثل آدم های زیبا و در بعدی همچون یک آدم درمانده وقتی که باید درمانده باشد.
در حالیکه نه مصمم بوده،نه زیبا و نه درمانده!

"این عکس چه خوبه،گویاست."
می دانید؟گویا بودن یک عکس چیز مهمی است!
حالا گیریم گویای دروغی باشد،به هرحال مهم گویا بودن است.