مهندس شدن آش دهان سوزی است.

داشتم در ذهنم غر می زدم که مهندس شدن اصلاً آش دهان سوزی نیست که یکهو کشف کردم هست!از این دهان سوختن های مسخره که تا چند وقت دیگر مزه ی چیزی را حس نمی کنی و اعصابت به هم می ریزد و به همه چیز بی میل می شوی.

حالا نمی دانم منظور آن کسی که اولین بار گفته فلان چیز آش دهان سوزی هست/نیست چه بوده و منظورش این بوده که خوب است یا بد است و یا اصلاً چرا دهان سوختن باید خوب باشد!ولی خواستم بدانید مهندس شدن بدجوری آش دهان سوزی است و دهان ما هم بدجوری در حال سوختن است.

پ.ن:بعد از نوشتن دیدم لغتنامه این ها را می گوید:
" آش دهن سوز ؛ آشی بس لذیذ که منتظرسرد شدن آن نشوند. آشی که از غایت خوش طعمی داغ و پف نکرده خورند

آش دهن سوزی نبودن ؛ تعبیر مثلی ، سخت مطلوب و مطبوع نبودن . (یادداشت مؤلف ) : 
بهر من بدتر از این روزی نیست 
زندگی آش دهن سوزی نیست ."